دانسته یا ندانسته وقتی زنان اولین بار برای ساختن ظرفی، گیاهانی را در هم تنیدند و توانستند یکی از نخستین هنرهای بشر را بوجود بیاورند هیچگونه خبری از فردای کشف خود نداشتند که پس از آن روزها، سالها و قرنها هر قوم و قبیلهای به نوعی، ساقه انواع گیاهان را درهم پیچیدند تا به امروز که ما در میان این گوناگونی رنگ، طرح و نقش قرار گرفتهایم. در حالی که بیشتر مردان به شکار مشغول بودند گمان بر ابداع حصیربافی به دست زنان هست. ولی امروز بیشتر مردان دست در این هنر دارند.
گوناگونی حصیر در ایران به گوناگونی اقلیمش است، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب. از برگ درخت خرما تا ترکههای سرخ بید، شاخههای سبز بادامهای کوهی، ساقه برنج یا نیهای بامبوی وارداتی، همه و همه ابزار دست هنرمندانی است در گوشه و کنار پهنه ایران. در گیلان و مازندران با بامبو، نیهای مرداب یا ساقههای برنج انواع حصیرها را به گونههای مختلف و با نامهای متفاوت میبافند. اگر به لنگرود و اطرافش بروید، مُروار بافی و تنوع وسایلی که تولید میشود شما را متعجب خواهد کرد. از سادهترین سبدها تا میز و صندلی همه از این نیها تهیه میشود. اگر به غرب گیلان بروید، نیهای توخالی توجه شما را جلب می کند که با آن غیر از زنبیلها و سبدها، زیراندازهای زیبایی بافته میشود. اگر به عروس شهرهای گیلان، لاهیجان سری بزنید، نوع دیگری از سبدبافی را میبینید. هرچند این نوع بافت وارداتی هست اما در طول زمان جای خودش را در بین بافتهای بومی ایران باز کرده است. بامبو بافی با استفاده از رشتههای تهیه شده از نیهای بامبو، شاید متمایزترین بافت حصیری ایران است و ما را به یاد سبدهای حصیری تایلند یا ممالک شرقی میاندازد. اما طرحی نو در حصیربافی را باید مدیون مازندران بود با کفپوشهایی که بر روی دار بافته میشوند و برای گرما و سرما و رطوبت این سرزمین مناسب است.
در نوار مرکزی ایران هر دیاری به فراخور کاربرد از گیاهانش برای بافتهای مختلف استفاده کرده است. ترکههای سرخ و نازک درختان بید یا شاخههای درشتتر بادامهای کوهی، مواد اولیه انواع گوناگونی از وسایلی که در خانه، باغبانی، کشاورزی و ... به کار میرود را تشکیل میدهند. آنجاها که درختان خرما میروید، برگهای درختان خرما به کمک این هنر کهن می آیند و ابزاری میشوند برای خلق و آفرینش تنوعی گوناگون از سبدها، کفپوشها و ... حتی گاهی برای استحکام بیشتر، از الیاف خرما طنابی بافته میشود و در بدنه سبد با هنرمندی بکار برده میشود تا دوامش را بالاتر ببرد.
تا ساحل خلیج فارس و دریای عمان که پیش بیایید، بافتهای رنگارنگ این نوار ساحلی، این تنوع را حیرت انگیزتر میکند. میتوان گفت دزفول مهد سبدهای رنگارنگ به نام کپو است. سبدهایی که با تارهای رنگ شده برگ خرما یا با کامواهای رنگین تزیین میشوند و دلربایی میکنند. سبدهایی که از خردهریزهای خانه تا پیاز و سیب زمینی را میتوان در آنها جای داد. هر چه کوچکتر باشد، ظرافت بیشتری را طلب میکند. عجیب نیست که دو نوار ساحلی شمالی و جنوبی ایران، بافتههای حصیریشان را رنگین میکنند؟ به طوری که در نوار ساحلی دریای خزر گلهایی سرخ و سبز بر روی کار میاندازند یا همچون حاشیه خلیج فارس و دریای عمان با نوارهای رنگی در حین بافت جلوهای دیگر به آن میدهند. درحالی که در نوار میانی ایران، محصولات، همچون دشتها و کویرها و بیابانهایشان ساده خلق میشوند.
برای هر بافته این سرزمین میتوان روایتی یافت و داستانی نوشت، داستانی از سرانگشتان معجزهگر زنان و مردانی هنرمند که برای روزهای پر از داستان کودکی، بازیچهای میآفرینند یا برای زندگی سراسر هیاهویشان، ابزاری کارآمد.