درفول گشت گروه کوچک ما از پنج شنبه صبح و از پارک دولت دزفول شروع شد. اقامت شبانه ما در این پارک بود که نزدیک رودخانه آن چادر میزدیم. صبحها صدای پرندگان بیدارمان میکرد. دیدن زندگی این پرندگان در کنار این رودخانه و در همسایگی درختان پارک جالب بود. دسته کاکاییها که صبحها بر روی آب مینشستند، بلبلهای خرما که با نزدیکی بهار آواز زیبای جفتیابی میخواندند و ... .
روزها به دیدن شهر و جاذبههایش سپری میشود. شهری که به نظر میرسد با وجود جنگ و تخریبهایش نسبت به دیگر شهرهای استان خوب بازسازی شده است. وجود رودخانهای در میانه شهر که بستر پهن آن نشان از این دارد که تا پیش از زدن سد بر روی آن، هیبتی عظیم داشته است در کنار جاذبههای طبیعی و تاریخیاش مانند کَتها و آسیابهای آبی، گردشگران بسیاری را جذب میکند. کَت اتاقکهایی بوده که در دیواره رودخانه حفر میکردهاند و در تابستان گرم دزفول، محلی خنک برای استراحت و کار بوده است.
دیدنیهای اصلی دزفول شامل صنایع دستی، خانههای قدیمی و بازار قدیم دزفول است که از رونق قابل قبولی هم برخوردار است.
از صنایع دستی دزفول، میتوان Kapou Weaving ، جولا بافی، خراطی، Felting ، کلاه مالی و آهنگری را نام برد. در این میان کپوبافی، شاید پر رونقترین صنعت دستی دزفول باشد. خراطی هم به مدد ساخت قلیان! رونق نسبی دارد. خبری از بافت جولا نبود و تنها نمد مال و تنها کلاه مال پیر شهر هم در بازار قدیم روزهای آخر این شغل را میگذراندند.
کپو بافی
قرار بر این بود که به دیدن یکی از هنرمندان کپو باف برویم، خانم زینب ظهیرنیا. خانمی که خود مربی و بافنده است و طرحهای ابتکاری و متنوعی داشت. قرار بر این بود که کمی درباره کپو بدانیم و از نحوه بافت آن فیلم بگیریم.
با استقبال گرم ایشان و همسرش آقای سالاری، مواجه میشویم، مشابه همانی که از همه خانوادههای شهرهای دیگر ایران انتظار میرود. گاهی میشود حس گردشگران خارجی که از مهماننوازی ایرانیها میگویند را درک کنم. این مهمان نوازی برای ما که در همین سرزمین بزرگ شدهایم هم گاهی عجیب به نظر میرسد.
صحبت از هر جایی به میان میآید، از هنر کپو بافی و جایگاهش در بین زنان دزفول، مواد تشکیل دهنده کپو، وضعیت بازار و ... . به نظر میرسد مشکل تهیه محصول نیست، اما بازار چندان پررونقی خارج از شهر و استان وجود ندارند.
اما کپو را کجا بیابیم؟ در روستاهای بخش شهیون مثل پامنار در کنار دریاچه سد دز، اسلام آباد، رزگاه و باغچهبان، در هر خانهای را که بزنید خانمها چیزی برای فروش از نوع کپو دارند. کپوهایی مانند سبد، آجیلخوری، میوه خوری، جا نانی، قلمدان و ... اما تابلو و تبلیغی وجود ندارد. یعنی کسی که اطلاع نداشته باشد نمیتواند بفهمد که این روستاییان چه کالاهایی را تولید میکنند. محلی مثل فروشگاه یا بازار در روستاها وجود ندارد اما خوشبختانه این کالاها خریدارانی دارد که آنها را هم در بازار دزفول عرضه میکنند و هم به کشورهای همسایه صادر میکنند.
خراطی
در بازار قدیم دزفول بیش از ۱۰ خراطی مشغول به کار هستند. اکثر آنها بازار فروش خود را یافتهاند و به تولید قلیان مشغول هستند. از این میان تنها خراطی آقای فروتن به تولید کارهای تزیینی و خاص، با ایدههای نو پرداخته است. آلبومی از نمونه کارها نیز در کارگاه وجود دارد. در زمان مراجعه ما، خود آقای فروتن برای برگزاری نمایشگاه از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به روسیه رفته است و کارگاه توسط تنها شاگرد ایشان اداره میشود. او برای ما توضیح میدهد که برای طرحدار شدن کارها از چوب "درخت جق" استفاده میشود که لایهها (حلقههای) چوب دارای رنگهای مختلفی بین قهوهای تیره تا شکلاتی و کرمی رنگ است. چوبها پس از قطع درخت باید چندین ماه در انبار نگهداری شده تا به آرامی خشک شده که ترک نخورند. به دلیل قطع بی رویه درختان جق، هماینک چوب مناسب و با کیفیت برای خراطی کمیاب است. همچنین متاسفانه به علت کمبود جا و امکانات و نبود انگیزه و پشتکار، کمتر کسی به یاد گرفتن این حرفه مشغول میشود.
آهنگری
آهنگری نیز از رونق نسبتا خوبی برخوردار است. چند پیرمرد و تعدادی جوان مشغول به این فن هستند. رونق بازار نیز به دو عامل بستگی دارد، یکی مراجعه افراد محلی و روستاییها و عشایر برای تهیه داس و اره و تیشه و تبر و بیل و... و دیگری تولید وسایل مربوط به تفریحات سالم مانند منقل و انبر ذغال و سیخ کباب. در یکی از آهنگریها توجهمان به ماهیتابهای جلب میشود که استاد آهنگر به مدد بازوان پرتوانش از یک ورق گرد و تا حدی ضخیم تولید میکرد. به گفته استاد فن، ابتدا باید ماهیتابه را حدود ۲ ساعت با روغن حیوانی چرب و با شعله ملایم حرارت داد. با این عمل ماهیتابه مشابه ظرف تفلون میشود.
نمد مالی
ما در بازار تنها یک نمدمال پیدا کردیم، پیرمردی که طرحهای ذهنی زیبایی روی نمد پدید میآورد و با بدن لاغر خود به تنهایی نمد را لوله کرده و میمالید. با لهجه زیبای دزفولی توضیحاتی برای ما داد و از مشکلات کارش و به توجهی مسئولان به کمک برای حفظ این هنر گفت.
در بازار یک پیرمرد نیز به کلاهمالی و ساخت کلاه نمدی مشغول بود. اما ظاهرا خسته از روزگار و کسادی بازار و مشاهده تکراری نظارهگرانی همچون ما، حتی اجازه عکس گرفتن هم نداد.
نیلسازی
یکی از صنایع دستی که در دزفول رواج داشته نیلسازی بودهاست. متاسفانه این صنعت هماکنون منسوخ شده و ما با پرس و جوهای متعدد هم نتوانستیم اثری از این صنعت در دزفول بیابیم. تنها نامخانوادگی نیلساز نشان از رونق این شغل تا کمتر از صد سال پیش در این دیار داشت. برای اطلاع از این هنر به اداره میراث فرهنگی (در خانه تیزنو) هم سر میزنیم که گفتند یونسکو در آن اتاقی دارد که با میراث فرهنگی روی این صنعت کهن مطالعه کند. قصد ما آن بود که اطلاعاتی در مورد مکان چل حوضون و آثار باقیمانده از صنعت نیلسازی بیابیم. گفته شد در کنار پل قدیم و روبروی حمام کرناسیون بقایایی از این صنعت باقیمانده است. قابل انتظار بود که هیچ اطلاعات خاصی به دستمان نیامد و به نظر ما آمد که اطلاعات ما گردشگران از کارشناسان متولی این کار بیشتر بود. افسوسی دیگر از این هرز رفتنها و باز سوال همیشگی که این دستگاههای عریض و طویل چه میکنند.
خانه سوزنگر
خانهای با خشتهای آجری و دارای دروازهای قدیمی که در محل پس قلعه یا دزفول قدیم قرار دارد. خانههای قدیمی از طریق کوچههایی سنگفرش شده و مارپیچ به یکدیگر ارتباط دارند.
در این خانه به مدت دو الی سه ماه حرفههای سفالگری، کپو بافی، خراطی، معرق، گیوه بافی و گلیم بافی به صورت رایگان و فصلی آموزش داده میشود. خانه دارای دو طبقه است و کلاسها در اتاقهای طبقه نخست برگزار میشود. توضیحی در مورد خانه سوزنگر یا راهنمایی نیافتیم تنها تابلویی بر دیوار خانه نصب شده بود.
خانه تیز نو
این خانه دفتر یونسکو و ساختمان میراث فرهنگی دزفول است. در کنار رودخانه دز و در راستای شمال شرقی نسبت به رودخانه قرار دارد. راهنمایی از قدمت و معرفی آن نیافتیم. دارای دو طبقه است که ترمیم آن بسیار ضعیف و بیکیفیت انجام گرفته است به طوریکه گچکاری سقفها و هلال اتاقها ترک خورده است و نیز دیوارها پوسته کرده است. لوله کشی کولرهای گازی هم به زشتی خودنمایی میکنند. دو نفر سرباز در ورودی بودند که کارشان آن بود که بگویند برای عکس گرفتن با حراست هماهنگی کنید و حراست هم گفت که از اتاقها عکس نگیرید.
حمام کرناسیون
این حمام در نزدیکی رود دز و در محله کرناسیون واقع شده است. تاریخ ساخت آن به دوره قاجار برمیگردد. در آن یک موزه مردم شناسی برپا شده ولی مشخص است که تعداد بازدید کنندگان بسیار کم است و رسیدگی خاصی به آن صورت نمیگیرد. تعدادی مجسمه تهیه شده و افراد را در شغلهای مختلف نشان میدهد. مسئولین حاضر در موزه نیز اطلاعات کافی در مورد دیدنیهای شهر و حتی شغلهای نشان داده شده در موزه ندارند.
بقعه شاه رکن الدین
این بقعه در محله پس قلعه یا دزفول قدیم قرار دارد و متعلق به پسر امام موسای کاظم به نام سید رکنالدین معروف به شاه رکنالدین است. دارای گنبدی مخروطی است که با کاشیهای آبی رنگ پوشش داده شده است. اطرافش باغ نسبتا بزرگی است که دارای درختان کنار و پرتقال است. پیرمردی متولی آنجا بود که اطلاع چندانی از تاریخچه بنا نداشت.
حمام شاه رکن الدین
این حمام در مجاورت بقعه شاه رکن الدین قرار دارد و الان کتابخانه عمومی شده، اما این پرسش بی جواب هست که آیا این تخریب ناشی از تغییر کاربری بناهای تاریخی تا چه اندازه کارشناسی شده است. حجرههای حمام اکنون محل نگهداری کتاب است و در هر قسمت میز مطالعهای نیز بههمراه چند صندلی قرار داده شده است. طاقها بهصورت هلالی است و ملات بین آجرها با سیمان سفید است که دقت چندانی در ترمیم و بند کشی بین آجرها صورت نگرفته است. دارای کافی نت نیز هست.
پل ساسانی
قدیمیترین پل در حال استفاده جهان است که سه دهنه آن را که فروریخته بود، حدود ۵۰ سال پیش با تیرآهن و آرماتور و بتن بازسازی کردهاند و چه بازسازی همگونی! باید این پل ۱۷۰۰ساله را سازگار با نمای قبلی آن بازسازی و ترمیم میکردند که نکردهاند. رفت و آمد خودروها از روی این پل از چند سال پیش ممنوع شده است. در زیر این پل و پل جدید بقایایی از تعدادی آسیاب دیده میشود. روی این پل را چراغانی کردهاند و درست در یکی از این سه دهنه بازسازی شده، به طول بیش از شش متر از قسمت کناری پل فرو ریخته و تیرآهنها و آرماتورها بیرون زده است. اگر آن طراحان و سازندگان خوش ذوق و با همت، هماکنون نظارهگر دانش و ساخت جدید باشند چه خواهند گفت؟