سنندج مرکز استان Kordestan است و از لحاظ فرهنگی با سایر مناطق استان، به میزان زیادی انطباق دارد.
بووکه چوینه
بوکه چویینه آیین بارانخواهی دختران خردسال و نوجوان روستای «هشمیز» از توابع سنندج است. در مواقع خشکسالی یا کم بارانی، دختران به وسیله دو تکه چوب و پارچههای رنگی، یک عروسک میسازند؛ سپس آن را در گهوارهای گذاشته و همراه با خواندن شعرهایی آهنگین ویژه این رسم، در کوچهها میگردانند. زنان با نیت بارش باران بر عروسک آب میپاشند و به مجریان مراسم هدایایی چون تخممرغ، گردو، شیرینی و غیره میدهند. دختران پس از اجرای مراسم هدایا را بین خود تقسیم میکنند.
شب چله
شب چله یکی از کهنترین آیینهای ایرانیان است. این شب در سنندج «شهو چله یا شهو زمسان» نامیده میشود و بهانهای برای گردهم آمدن اعضای خانواده و فامیل در منزل بزرگ خانواده، شبنشینی و دورهمیاست. «دلمه فلفل سبز، دلمه برگ مو یا کلم و بادمجان» غذای سنتی این شب است. سنندجیها علاوه بر شام و آجیل و تنقلات «کالکترش» (خربزه ترش) را که از چند ماه پیش تهیه کردهاند را بر سفره میگذارند. در واقع کالکترش اصلیترین عنصر حاضر در سفره شب چله است. مرسوم است که چنانچه یکی از همسایگان برای شب چله کالک ترش تهیه نکرده باشد، دیگر همسایگان برای آن خانواده کالک ترش ببرند. از جمله رسومات دیگر این شب، فرستادن خنچه «شهو زمسانی» از سوی خانواده برای عروسی است که اولین شب چله خود را در خانه همسر سپری میکند.
چهارشنبه سوری
مردم سنندج چهارشنبه سوری را «چوارشمه اکومه» میگویند که به معنای چهارشنبه کوتاه است. بارزترین مشخصه این آیین کهن آتش افروزی است. یکی از مراسم این شب رفتن زنان و دختران جوان و خردسال به دباغخانه است (در گذشته بسیار مرسوم بوده است). در عصر روز سهشنبه زنان و دختران جوان و خردسال درحالی که رخت نو بر تن کردهاند و یک تخممرغ و یک ظرف سفالی یا شیشهای به همراه دارند به سمت خروجی آب دباغخانه شهر میروند. پس از رسیدن به مکان مورد نظر هر یک از آنان تخممرغ را سرشکن کرده و پس از دور ریختن سفیده و خوردن زرده آن، پوسته تخممرغ را از آب دباغخانه پر کرده و با نیت و آرزویی که در دل دارند بر سرو روی خود میپاشند. سپس ظرف همراه را از همان آب پر کرده و به همراه خود میبرند تا بر اطراف و گوشههای خانه بپاشند. از آنجا که همگان به بد یمنی چهارشنبه باور دارند بنابراین در این شب هیچ صاحبخانهای دیگری را به خانه دعوت نمیکند. از دیگر رسوم این شب در سنندج افروختن آتش بر پشت بامها و داخل کوچهها و همچنین سوزاندن جارو درون کوزه سفالی و ریختن اسفند بر آن و انتقال آن به بیرون از خانه است. گذاشتن نان و نمک در بیرون از خانه با نیت گشایش گره از رزق و روزی، سفال شکنی و زاجسوزی به نیت دور شدن چشم بد از دیگر رسومات این شب در سنندج است.
عید نوروز
مردم سنندج نیز با مقدماتی همچون خانه تکانی و آماده کردن سبزه از انواع دانهها، خرید لباس و وسایل نو و آماده کردن انواع خوراکیها و تنقلات به استقبال نوروز میروند. رسم آماده کردن سبزه در میان کردان «سمنی» نام دارد. مراسم میرمیرین یا امیربهادری، میرنوروزی و کوسهگردی نیز تا دهههای اخیر در میان کردها رواج داشته است.
زبان
مردم سنندج به زبان کردی سورانی اردلانی صحبت میکنند.
قومیت و مذهب
سنندجیها به عنوان مردمان کرد یکی از قومیتهای ایرانیتبار محسوب میشوند. بیشتر مردم سنندج مسلمان و اهل تسنن (شافعی) هستند. معدودی از یهودیها نیز هنوز در این شهر سکونت دارند. شهروندانی که از مناطق دیگر به این شهر مهاجرت کردهاند شیعه مذهباند.
موسیقی
سنندج مرکز استان کردستان است و موسیقی کردستان قدیمیترین مهد موسیقی جهان شناخته میشود. این موسیقی به زردشت و آیین پارسان باز میگردد و دارای اصالت، ریشه و غناست. موسیقی قوم کرد نیز همانند دیگر اقوام با افسانهها آغاز میشود. افسانههایی که در غالب ترانه کردی و به صورت حماسی خوانده میشود. «گورانی» نوع خاصی از موسیقی در نزد کردهای سورانی است و مربوط به یک سری نیایشها و مراسم مذهبی بوده است؛ که ریتمی موسوم به «قهتار» دارد و از ریشه «گاتای» زردشتی است و در دستگاه شور جای میگیرد. دومین نوع موسیقی «هوره» نام دارد که مختص به زبان کردی کلهری است. هوره در ابتدا ترانههایی در حمد و ستایش اهورا مزدا بوده و ریشه زردشتی دارد و برای نیایشهای مذهبی کردهای زردشتی سروده شدهاند. «مور یا موره» نیز نوع دیگر از موسیقی کردهاست. مور بسیار به مرثیه و مرثیهخوانی شباهت دارد و به صورت ترانه و با توصیف خوبیها و ویژگیهای مثبت متوفی خوانده میشود. در آیین عزاداری و خاکسپاری ترکیبی از دهل و سرنا نواخته میشود که «چمری» نام دارد. «سوز و مقام» یک آواز کردی است که به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده میشود. «سیاهچمانه» نیز یکی از مهمترین آوازهای کردی است. سیاهچمان خوانان در زمان خواندن جامه سیاه میپوشند به همین دلیل این آواز را سیاه چمان (جامه سیاه) میگویند.
اصیلترین سازها در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» است که بعدها دف و تنبور نیز وارد موسیقی کردی میشود؛ کردستان را پایتخت دف جهان میدانند. نی، نایه، تنبک، کمانچه، دیوان و شمشال نیز دیگر آلات موسیقی کردی محسوب میشود.
سهراب پورناظری، ناصر رزازی، حسن زیرک، محمد ماملی و شهرام ناظری از خوانندگان بهنام کرد هستند.
رقص کردی
رقص کردی یا «ههلهپرکی» بخش مهمی از فرهنگ کردزبانان است. این آیین کهن به صورت دستهای و نیمدایره وار، مرکب از رقصندگان زن و مردی که دست در دست هم قرار داده و از چپ به راست در حرکت و رقص هستند، انجام میگیرد. نفر اول سمت راست دسته رقص که دستمال را در دست گرفته و میرقصاند و نوع، ریتم، شور حاضران در دسته و همانگی و هدایت آنان را بر عهده دارد را «سرچوپی کیش» میگویند. آخرین نفر گروه که در قسمت انتهای دسته قرار گرفته را «گاوانی» میگویند. تاریخ دقیقی برای این آیین نمایشی مردمان کرد وجود ندارد اما در مناطق کردنشین سفالینههایی یافت شده است که تصاویر این نوع رقص بر روی آنها قابل مشاهده است.
لباس
مردم سندج به طور معمول با لباس رسمی در سطح شهر رفتو آمد میکنند و به ویژه جوانان سنندجی بیشتر در مراسم و جشنها لباس کردی میپوشند.
لباس مردمان کرد یکی از زیباترین، متنوعترین و پوشیدهترین لباسها در سطح جهان محسوب میشود؛ و به همین دلیل در چند جشنواره بینالمللی مقام اول را از لحاظ زیبایی و پوشش کسب کرده است. میتوان گفت که پوشش کردها همراه با موسیقی و رقص محلی، مهمترین بخش فرهنگ آنان است. تصویر سربازان مادی در نقش برجستههای هخامنشی قدیمیترین تصویر از لباس کردیاست. (مادها را نیای کردان میدانند).
پوشاک مردان و زنان کرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است؛ که هر یک بسته به فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر متفاوتاند اما در ویژگی «پوشش کامل بدن» باهم مشترک هستند. لباس «اورامی» اصیلترین لباس کردی است که در تمامی مناطق کردستان از آن استفاده میشود.
لباس مردان
«لفکه سورانی یا کراس»، پیراهن بدون یقهای است که در انتهای آستینهای آن دنبالهای به نام سورانی دوخته میشود و در حالت عادی این دنباله را به دور آستین یا مچ میپیچند. «چوخه» نام نوعی نیمتنه از پشم یا پنبه است که در سقز و مریوان به «کوا» معروف است و در سنندج آنرا چوخه میگویند. «پانتول» شلواری گشاد با مچ پای تنگ است که «رانک» نیز نامیده میشود. «ملکی» نیمتنهای بدون یقه است که قسمت جلو به وسیله دکمه از پایین تا بالا بسته میشود. «شال یا پشتون یا پشتینه» پارچهای به طول سه تا ده متر است که بر روی لباس و در ناحیه کمر بسته میشود. «فرنجی» روپوشی پشمی و مخصوص مناطق کوهستانی است. «کولهبال»، نوعی نیمتنه است که آستینهایی تا آرنج دارد. در قدیم مردان از ساقبند یا «پوزینه» نیز استفاده میکردند که در تابستان مانع از گزش مار و جانوران گزنده میشد و در زمستان از رسیدن سرما به پاها جلوگیری کرده و نیز سبب حرکت سریع در برف میشد.
«دستار» که بهنامهای دیگری همچون «کلاغه، دشلمه، مندلی، دشتی، سروین و سربند» نیز معروف است. «پیچ و کولاو» کلاهی است که زنان کرد به رنگهای سیاه یا سفید برای مردان خود میبافند.
«کلاش» پاپوشی به رنگ سفید است که توسط مردم هورامان تولید میشود و مخصوص فصول گرم و کم باران است.
لباس زنان
«کراس» نوعی پیراهن بلند و گشاد با دوختی ساده است که از پارچههای بسیار زیبا و نفیس دوخته میشود. «کلنجه» نوعی نیمتنه از پارچه زری یا مخمل است که برروی کراس میپوشند و اورامانیها آن را «سوخمه» میگویند. «جافی» شلواری همانند شلوار مردان است که زنان روستایی هنگام کار میپوشند. (زنان غیر از مواقع کار شلواری گشاد از جنس حریر بهپا میکنند). «شال» پارچهای زیباست که از روی کراس و بر ناحیه کمر میبندند. «کلاو» کلاهی مقوایی و استوانهای شکل است که به وسیله پولکهای رنگین تزیین میشود. «کلکه» روسری یا دستاری است که به جای کلاه مورد استفاده زنان قرار میگیرد و دارای رشته بلندی از ابریشم سیاه و سفید و ملیله دوزی شده است.
Carpet Weaving
از ارزشمندترین صنایع دستی سنندج است. Kilim Weaving
هنر معروف کردستانیهاست و گلیم سنه که نوعی گلیم دورو (قابل استفاده از هر دو طرف) است از معروفترین آنهاست. ساخت وسایل چوبی و نازککاری یکی دیگر از هنرهای ویژه شهر سنندج است. از مهمترین محصولاتی که با نازککاری ساخته میشود میتوان به تخته نرد، قوطی سیگار، قلمدان، تخته شطرنج، شیرینیخوری، کیف زنانه، جعبه لوازم آرایش، سینی و بشقاب اشاره کرد. Shoemaker Weaving
یا کلاشیافی هنر دیگر مردم سنندج است.
برای سوغاتی، علاوه بر صنایع دستی میتوان انواع شیرینیها را در شهر سنندج تهیه نمود. شیرینی کنجدی خاص شهر سنندج است که میتواند سوغاتی مناسبی باشد.