تخت جمشید در زمان ساخت، پارسَه به معنای «شهر پارسیان» که به ایالت پارس منسوب بوده است و همچنین یونانیان آن را پرسه پلیس نامیدهاند در زمان ساسانیان به تخت جمشید، سَدْستون (صد ستون) میگفتند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه ایران مینامند. تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در عصر صفوی چندین بار به ایران سفر کرد، از تخت جمشید با نام «چهل منار» یاد میکند. همچنین در شاهنامه فردوسی آمده است:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو، که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و دیگر اقوام در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شده تخت شاهی را میدیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه از آن یاد کرده است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن در ابتدا پارسه بوده است.
بعد از ورود دین اسلام به ایران و در دوره اسلامی هم این مکان محترم شمرده شده و آن را هزار ستون و چهل منار مینامیدند و با شخصیتهایی چون سلیمان نبی ربطش میدادند. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس لقبی است که برای آتنا الهه خرد، جنگاوری و نگهبان شهر آتن استفاده میشود. این لقب را آشیل، شاعر یونانی، در مورد شهر پارسیان به کار برده است.
با این حال تخت جمشید یا پارسه نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان، پیوسته پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان هخامنشیان بوده است. در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش یکم، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده است و به مدت حدود ۲۰۰ سال آباد بوده است.
در سال ۵۱۸ پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان برگزیده شد. بنیانگذار تخت جمشید داریوش یکم و پس از او پسرش خشایارشاه و نوهاش اردشیر یکم با اضافه کردن بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند. بسیاری از آگاهیهای موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگنوشتهها و گِل نوشتههایی است که در کاخها و بر روی دیوارهها و لوحههای گلی کشف شده، حکاکی شده است. همچنین پادشاهان ساسانی نیز کتیبههایی در تخت جمشید، بر جای گذاشتهاند.
باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله میکند و تخت جمشید را به آتش میکشد، احتمالاً در این حمله بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر دوران هخامنشی را نابود شده است. با این حال ویرانههای تخت جمشید هنوز هم پابرجاست و باستانشناسان در حال مطالعه بر روی آن هستند.
اولین کاوشهای علمی در تخت جمشید توسط باستانشناس و ایرانشناس آلمانی ارنست امیل هرتزفلد در ۱۹۳۱ صورت گرفت. هرتزفلد معتقد است دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه، همچنین نمادی برای امپراتوری و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز است، هر چند در آن زمان مرکز امپراتوری نبوده است.
کارشناسان با بررسی کتیبهها و سایر حفاریهای موجود در تخت جمشید و با توجه به اشیای یافت شده، توانستهاند به ابزار استفاده شده در کنده کاریها دست پیدا کنند برای مثال در گذر زمان تعدادی از ستونهای دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا ماندهاند. در نگاه اول یکپارچه به نظر میرسند اما در حقیقت تکهتکه و روی هم سوار شدهاند. راز پایداری آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال آنهاست، جایی که دو تکهی ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شدهاند که علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون، نقش مهمی برای مقاومت سازه در هنگام زمین لرزه دارد.
از دیگر موارد جالب در معماری بنای تخت جمشید، میتوان به ناودانهای آجری و سفالی کوتاه در سقفها و میان دیوارها، کانالهای روباز و چاه سنگی، سیستم کانال کشی و لوله کشی آب و فاضلاب در آن اشاره کرد.
موزه تخت جمشید، کهنترین ساختمان موزه ایران که با بازسازی کاخ ملکه از مجموعه کاخهای تخت جمشید و تغییر کاربری، بهشکل امروزی در آمده است. ساخت موزه، با نام موزه هخامنشی در سال ۱۳۱۱ و به همت باستانشناس و ایرانشناس آلمانی ارنست هرتزفلد آغاز شد.