گندک، گنده و کندک که با گذشت زمان نامی دیگر بر آن نهادند، متشکل از دو کلمه جنب (کنار) و دق (دشت، کوير و زمين) ، در زبان چرخید و نام به جندق رسید.
جندق شهری در حاشیه جنوبی دشت کویر و شمال شرقی شهرستان Khour va Biabanak در استان Isfahan ، شهری که در حاشیه جاده ابریشم قرار داشت هر چند امروز دیگر نه از جاده خبری هست نه از ابریشم، به هرحال جندق را به عنوان محلی برای استراحت کاروانهای عبوری یاد کردهاند با تاریخی کهن و قدمتی که آثار باقیمانده از آن به بیش از یک هزار پیش باز میگردد.
جندق را با آب و هوای خشک و گرم بیابانیاش و شهری احاطه شده با کویر و بیابان میشناسند. با خانههایی از خشت و گل، کوچههایی مسقف و طاقهایی کوتاه، که معماری آن هم رازی را در خود نهان کرده که بیدلیل هم نیست. مردم طاق خانههایشان را کوتاه ساختهاند تا راهزنان اسبسوار راهی برای ورود به خانه نداشته باشند، ترس از دزدی و غارت راهزنان تا سالها در خون و رگ مردمان جندق بوده که تا مدت ها زنان در چهارشنبههای آخر سال اسپند دود میکردند و میخواندند: «الا به در، بلا به در، هر چی دزده از ده به در».
از معماری خاص و منحصر به فرد شهر که بگذریم، جندق دارای چند آثار تاریخی و باستانی دیگر همچون گنبد هشتار، مسجد جامع جندق، خانقاه، قلعه انوشیروان عادل، صفه نیزگاه است که هریک داستانی مخصوص به خود دارد. از طبیعت بکر منطقه هم نمیتوان غافل شد، نمونه آن ریگ جنی و روستای مصر با رملهایی محصور کننده و شبهایی که میتوان با دست دراز کردنی ستارهای از دل آسمان کویر چید.