جندق در ۲۶۰ کیلومتری جنوب Damghan قرار گرفته که سراسر این ۲۶۰ کیلومتر صرف نظر از چند روستای کوچک در ابتدای مسیر، بیابان است و عاری از دستکاری و خرابکاری انسان در طبیعت. جندق از شمال به کویر بزرگ، از غرب به کویر ریگ جن و رشته کوههای جندق، از جنوب به بیابانهای حوالی خور و از شرق به حاشیهی جنوبی دشت کویر محدود میشود.
جندق در زمانهای گذشته در مسیر شاهراه ارتباطی کاروانگذر جندق به بیدستان قرار داشته و کاروانهایی که از سمت جنوب ایران قصد عزیمت به ری و شمال کشور را داشتهاند، پیش از عبور از دریای کویر در جندق اتراق میکردهاند. به دلیل خطرات ناشی عبور از این کویر، کاروانی که قصد حرکت به سمت شمال را داشت برای بررسی شرایط و تجدید قوا در این مکان ملزم به توقف بود.
دغدغه اصلی، بارش باران و باتلاقی شدن زمین بود که میتوانست به قیمت جان کاروانیان تمام شود. به همین دلیل برخی از تجار ترجیح میدادند کالاهای خود را با کاروانهایی که از شمال میآمدند معاوضه و از چنین مخاطرهای امتناع کنند. بنابراین اهالی جندق که دارای تجربه بسیاری در عبور از کویر و شترداری بودند ضمن تامین مایحتاج مسافران نقش واسطه بین این تجار را بر عهده داشتند،
با توجه به نظر دکتر ستوده نام جندق برگرفته از دَقی است بنام دقِ جنی که در اطراف جندق قرار دارد. زنده یاد منوچهر ستوده ترکیب دو کلمه جنب و دق را رد کردهاند. عدهای هم جندق را تبعیدگاه آن چنان مخوفی میدانستند که حتی جن هم در آن دِق میکرد !!!
در مورد وجه تسمیه و تاریخ شهر روایتهای بسیاری نقل شده آن چه بدیهی مینماید این است که تاریخ جندق به قبل از اسلام برمیگردد. بخشی از این تاریخ چون گنبد هشتدر، متاسفانه از بین رفته که احتمالا آتشکدهای زرتشتی بوده است. اما قلعهای که در شمال جندق واقع شده و هسته اولیه شکلگیری جندق بوده است را تبعیدگاه انوشیروان مینامند و به عنوان تنها قلعه مسکونی باقیمانده از زمان ساسانیان، همچنان پابرجاست. هرچند که در طول زمان تغییرات شگرفی داشته برای مثال وسط قلعه مسجدی از دوران صفویه به چشم میخورد یا کمی آن طرفتر خانهای که نمای امروزی دارد، این همه تغییر نشان از کاربریهای متفاوت قلعه در طول زمان دارد. روزگاری زندانی در وسط ناکجاآباد، روزگاری دیگر شاید پناهگاه و مخفیگاهی برای اهالی از شر دزدانی چون نایب حسین کاشی و باصوریها یا باسریها، روزگاری دیگر بارانداز و کاروانسرایی وسط کویر و حالا محلی برای سکونت اهالی جندق است.
طاقها و رواقهای کوتاهی در کوچههای قلعه دیده میشود و چون در قدیم راهزنها به شهر حمله میکردند درب خانهها را کوتاه میساختند، طاقهای کوتاهی در کوچه بنا میکردند تا اسبهای راهزنان وارد خانهها و حریم حرمتدارشان نشوند. همچنین چاههایی که به قنات وصل میشوند در همهی خانههای قلعه وجود دارند، احتمالا برای این که راهزنها نتوانند از طریق قنات وارد حیاط خانهها شوند این چاهها به شکل مارپیچ ساخته شدهاند تا آدمی نتواند از آن رد شود.
نمیتوان از جندق نوشت و یادی از شاعر پرآوازه شهر یغمای جندقی نکرد. یغمای جندقی شاعر دوران قاجار، به سبب هزلیات و هجویاتش معروف بوده است. او برخلاف هم عصرانش به جای مدیحه سرایی فساد زمانش را با هجویات بیان کرد و از رکگوییها و بیپرواییاش داستانها و قصههای بسیاری در میان مردم نقل میشود. خانه یغما در قلعه جندق تنها خانه سه طبقه باقیمانده است که متاسفانه در اثر کم توجهی رو به تخریب است.
جندق مفتخر به میزبانی سیاحان و نویسندگان ایرانی و خارجی چون پرویز رجبی، ایرج افشار و منوچهر ستوده و سیاحانی مانند: آلفونس گابریل و سون هدین نیز بودهاند که از این منطقه عبور کرده و به توصیف آن پرداختهاند. حاصل اولین سفر پرویز رجبی کتابی به نام جندق و ترود دو بندر فراموش شدهی کویر نمک. سفری که آن چنان در خاطر دکتر رجبی باقی مانده بود که سی و پنج سال بعد دوباره تصمیم به بازدید از شهر میگیرد اما این بار ساخت و سازهای نامتعارف، حال نویسنده را چنان دگرگون میکند که مینویسد «پلاستیک و آهن آبروی گلهای انار جندق را بردهاند.»
گابریل هم در هر دو سفرش به ایران از جندق گذر کرده و در سفرنامهاش از این شهر چنین یاد میکند:
«وقتی این منطقه دور افتاده را که چندین سال پیش آن را دیده بودیم، دوباره دیدم و وجودم به لرزه درآمد. در دنیا مکانهایی وجود دارند که زمان ندارند. زیرا در انزوای مطلق، زمان نامفهوم است. ما انسانهای سرزمین تاریکی با افسون چنین نقاطی آشنا نیستیم. اینجا در جندق همه چیز مثل چند سال قبل بود، درست مثل آن زمان زن و مرد و کودک روی بامها جمع شده بودند تا ورود کاروان ما را بهتر ببینند، فقط صحنه تغییر یافته بود اکنون بهار بود و تمام درختان و بوتهها سبز شده بودند. جندق کوچک بی زمان، صلح و آرامشت پایدار از تلاطم زمان ما، مدتهای مدید پاک و دست نخورده بمانی.»
شغل مردم در این شهر دامداری و زراعت بوده که هم اکنون در کنار آن مشاغل، مشاغل مرتبط با ساختمان سازی و تولید آجر رونق دارد و تا چندی قبل در خانههای ساده شان دارقالی برپا بود، در حال حاضر هم چند کارگاه قالیبافی در شهر دایر شده که تنی چند از بانوان به تولید این بافته ارزشمند مشغول هستند. همچنین مردم جندق اندک زراعتی هم دارند که از مهمترین محصولات آن میتوان به زعفران و نعنا و سیر اشاره کرد، که بدلیل کم آبی به شکل جزیی و خرد کشت میشوند.
به قلم: حسین طباطبایی