Name Describtion :
Kalatganj
Population :
11,169
Train Station
Airport
قلعه گنج راوی دو روایت متفاوت است. یکی از حاصلخیزی و سرسبزی و وجود گنجها و فراوانیهای بسیار و دیگری خبر از بیابان و گرمای طاقتفرسا و کمبودهایی که نانی را به گنجی بدل میکند.
در هر حال قلعهگنج را در جنوبشرقی استان Kerman باید یافت و از رودهای خشک و کم آب شدهاش یا درههایی که روزگار حاصلخیزیشان سپری شده، خبر گرفت. درهها و رودهایی که تنها تنی بیجان از آنها باقیست و از زندگی در آن اثری نیست. از جازموریان هم فقط حوضی مانده حاصل از جمع شدن بارشهای فصلی که کاروانهای شتر و گاهی گله دامی را بر خود میبیند که شاید از سیراب کردن آنها هم به درستی برنیاید. شهری که داستانهایش حکایت از درختان و نخلستانها و باغهای مرکبات و حاصلخیزی دارد به خیالی از گذشتهای سرسبز شبیه است تا به خاطرهای از گذشته. گرما و خشکسالی آن چنان رمقش را گرفته که دیگر خیال آبادی هم بر آن گذر نمیکند.
امروز شاید قلعهگنج را به هتل سنتی کپری مانندش بشناسند یا برنامه ماه عسل یا حتی شاید به تپههایی که تاریخ ناگفته را در خود پنهان کرده و هنوز مجالی برای خواندنش به دست نیامده است. قلعهگنج با آب و هوای بیابانیاش، خشکسالی را هم بیشتر با مغز استخوانش حس کرده هر چند هنوز در ماههایی از سال، درهها و رودهایی هستند که اندک آبی در آن جاریست و گوشهای از گذشته نه چندان دور را به خاطر میآورد و کور سوی امیدی در دل مردمان کویر بجای میگذارد.
مردمانی که به دور از هیاهو از چند قوم و قبیله با نژادها و عقاید متفاوت، از بلوچ و عرب و فارس و بختیاری ... از سنی و شیعه و زرتشتی با گویشی نسبتاً متفاوت از شهرهای اطراف که گویشی است با تلفیق از پارسی و بلوچی و گویش بندری و بختیاری در کنار یکدیگر دفتر روزگار را ورق میزنند. دفتری که هر صفحهاش طرحی یکسان دارد، بیابان.
زنان و مردان قلعه گنج می کوشند تا با هنری همچون Carpet Weaving و Mat Weaving و Balouch Embriodery که از مادران و پدران به یادگار مانده و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده، خطی رنگین بر این پهنه بیابانی بیاندازند که گلی باشد بر این دشت های خشک یکدست.